سرمقالۀ انصار:
همانگونه که شاهد بودیم جلسۀ روز شنبۀ نماینده گان پارلمان به بحث پیرامون عملکرد رسانهها و پخش برنامههای مبتذل از بعضی از رسانههای داخلی اختصاص یافته بود، که البته عده ای به بهانههای واهی مثل آزادی بیان، سعی در توجیه پخش برنامههای مبتذل داشتند. اما واقعیت این است که رسانهها میتوانند بر میزان مذهبی بودن ما تأثیر بگذارند. به نظر میرسد افرادی که به میزان متفاوتی در برابر رسانهها قرار میگیرند، عقاید مشابهی درباره خدا و مسائل خارج از جهان مادی ندارند. نگرشهای افراد مذهبی نسبت به رسانهها از پذیرش غیرانتقادی تا رد کامل حضور رسانهها در زندگی اجتماع متفاوت است. مسائل گوناگونی را باید در نظر داشت که مالکیت رسانهها، قانونگذاری، رقابت حرفهای و رسوم فرهنگی از آن جملهاند.
اما در نهایت باید کوشید رسانهها از واقعیت دینی فاصله نگیرند.به تناسب سه گونه فرهنگ شفاهی، چاپی و الکترونیک آنچنان که در آرا و طبقهبندیهای تاریخی متفکران عرصه ارتباطات انعکاس دارد، میتوان در حوزه جامعهشناسی دین و ارتباطات نیز به مراحل تاریخی در نسبت میان دین و نهاد ارتباطات پرداخت.
از سوی دیگر رسانهها به ویژه رسانههای دیداری و شنیداری - سینما، تلویزیون و غیره - با تلاشی بیپایان، خود را بر تعداد بیشماری از افراد تحمیل میکنند تا هوش آنان را تهییج کنند. از طریق ذهن است که میتوان به نقاط بسیار عمیق وجود انسان دست یافت. رسانهها تنهائی ما را تصرف میکنند و ما هنوز از تأثیری که این محرکها بر ما دارند آگاه نیستیم.
دین و تأثیرپذیری، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و تمام بیانهای دینی در رسانهها با تأثیر عاطفی همراه هستند. همانگونه که تصاویر غیر اخلاقی تأثیر بر اخلاقیات ورفتار ما دارد. تکهتکه کردن تصویر ذهنی و اطلاعات و دستکاری از طریق تدوین یا مونتاژ، با ایجاد نوعی حقیقت نسبی، از ایجاد ارتباط معتبر جلوگیری میکند. ظریفترین شکل تسلط، تسلط بر ذهن است. نفرتانگیزترین نوع وابستگی، مادی نیست، بلکه روحی است: مردم قدرت تفکر انتقادی مستقل را از دست دادهاند. مردمی که این قدرت را از دست میدهند، دیگر به راحتی قادر به برقراری ارتباط دینی نیستند. آنان فقط میتوانند تقلید کنند.
اما نگرش افراد مذهبی نسبت به رسانهها بسیار متفاوت است، همانگونه که در برخوردها و مباحث پارلمان کشور دیدیم، امروز بزرگترین انتقادی که از جانب افراد با چهرۀ دینی مطرح میشود این است که رسانهها جای دین را در جامعه اشغال میکنند به همین دلیل است که جهاد فرهنگی را واجب میدانند. که البته به نظر ما جهاد فرهنگی باید در مقابل هجوم فرهنگی دشمنان اسلام وجود داشته باشد. که بدون شک جهاد فرهنگی به معنای مخالفت با نظام و یا گرفتن اسلحه و به کوه رفتن نیست، بلکه برخلاف تصور آن وکیل نو رسیدۀ که به نظر میرسد نمایندۀ یک تلویزیون است تا نمایندۀ مردم، جهاد فرهنگی کار فرهنگی میطلبد که توضیح این بخش از حوصلۀ مقوله خارج است. اما آغاز مبارزه با تهاجم فرهنگی ضد اسلامی و یا همان جهاد فرهنگی، جلوگیری از پخش برنامههای مبتذل و ضد ارزشهای دینی و خانواده گی میباشد که باید در این مورد تمام مسؤولان با جدیت عمل کنند.
سرمقالۀ شمارۀ 74 روزنامۀ انصار
تاریخ 1392/3/26
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/186